
باز روز خبرنگار از راه رسید؛ روز پاسداشت آنانی که بیادعا، حقیقت را بر دوش میکشند و در میانه گردباد دروغ و تزویر، چراغ آگاهی را روشن نگه میدارند.
این روز، بهانهای است تا دوباره سر تعظیم فرود آوریم در برابر مردی از تبار آگاهی، از نسل نجابت و آزرم؛ ناصر کانیسانانی.
او که ۲۵ سال در صداوسیمای کردستان قلم زد؛ ده سال تمام، بیهیاهو و ادعا، در کنار ما و نشریات استان نوشت. آنچنان فریاد کشید که صدایش به اندازه تمام خبرنگاران این دیار میرسید، اما نامش هرگز در فهرستهای رسمی نیامد. شاید از آنرو که قامت و هیبت اندیشهاش، فراتر از آن بود که در عنوان «خبرنگار» بگنجد.
کاک ناصر، تنها یک خبرنگار نبود، بلکه ضمیر بیدار روزگار خویش بود. واژگان در دستان او جان میگرفتند و به فریادی تبدیل میشدند که از دل زریبار تا دورترین افقهای اندیشه، طنین میانداخت.
نه شهرت را خواست و نه مواجب را. دل به رسالت بست، بیهراس از بیمهریها و بینیاز از تأییدها. در قاموس او، سکوت در برابر بیخردی معنا نداشت. زبانش چون تیغ بران بود و قلمش، ترازوی حقیقت.
نقدهایش صریح، نثرش فاخر و نگاهش عمیقتر از آن بود که در حصار دستهبندیهای رایج بگنجد. در زمانهای که بسیاری، در برابر امواج مصلحت، سر تعظیم فرود آوردند، او بر ساحل صداقت ایستاد و آنچه که مصلحت عام بود بیپروا فریاد کرد.
او نمونه یک انسان شریف، متعهد و مستقل بود که نسلهای آینده رسانه، برای درک درستی و دلیری، باید از مکتب او بیاموزند.
نامش بماناد، یادش بلند و راهش چراغ راه ما.
سلیمان اللهمرادی




