
۱-در سایه سکوت و بیتفاوتی مدیران عالی استان، یکی از آخرین سنگرهای امید جوانان ورزشکار کردستان در آستانه سقوط است؛ باشگاه فرهنگی ورزشی پارێزەر کوردستان، که سالها با کمترین امکانات اما با بیشترین غیرت، برای افتخار، برای هویت ورزش کوردستانی و برای آینده جوانان مستعدش جنگیده است و توانست سال گذشته در میان رقبای توانمند خود به پلی آف لیگ برتر فوتسال ایران راه یابد، اکنون در دو راهی ماندن یا رفتن، با تلخترین واقعیت ممکن روبهروست!
۲-سالهاست که پاریزهر کوردستان با کمترین حمایت ممکن، چرخهای فرسوده خود را به سختی میچرخاند اما امروز حتی این حداقلها نیز دیگر فراهم نیست. با وجود تلاشهای شبانهروزی مسئولان باشگاه، هنوز در هیچکجای استان کردستان حتی یک اسپانسر پیدا نشده که حاضر به سرمایهگذاری یا حمایت از این تیم باشد. اما چرا؟ شرایط اقتصاد کردستان، اولویتها را تغییر داده است. در جامعهای که مردمش هر روز با فشار بیسابقه اقتصادی، گرانی، بیکاری و مشکلات معیشتی دستوپنجه نرم میکنند، طبیعی است که کمک به باشگاه ورزشی در اولویت نباشد. وقتی نان شب دغدغه است، فوتبال و فوتسال به طور کلی ورزش رفتاری لوکس به نظر میرسد و این، دقیقاً همان نقطهای است که باید متوقف شود و به آن فکر کرد که اگر ما ورزش را قربانی بحران اقتصادی کنیم، آینده فرزندان مستعد را قربانی کردهایم.
۳-در این سالها خیلی تلاش کردیم ثابت کنیم پاریزهر فقط یک تیم نیست، پارێزەر، تنها یک تیم فوتسال یا یک باشگاه ورزشی نیست. این باشگاه یک مرکز رشد و استعدادیابی منحصربه فرد در رشته فوتسال است؛ مکانی برای تربیت نوجوانان، پرورش استعدادها، دور کردن جوانان از اعتیاد و بزهکاری، و جایگزین کردن خشم با انگیزه، انرژی با هدف . در نبود شغل و تفریح و چشمانداز روشن، ورزش تنها دریچهایست که میتواند مسیر جوانان را تغییر دهد. اگر پارێزەر تعطیل شود، چند جوان دیگر به حاشیه رانده میشوند؟ چند استعداد دیگر خاموش میماند؟
۴-باشگاه پاریزهر در این سالها خود را مردمی معرفی کرده است و سعی کرده مردمی بماند و هیچ امکاناتی دریافت نکرده اما وقتی صاحبان اصلی این باشگاه که مردم کردستان هستند هم دیگر نمیتوانند کمک کنند، دیگر چه می توان کرد؟ تاکنون باشگاه چندین فراخوان مردمی برای حمایت از این باشگاه منتشر کرده است؛ اما نتیجه چه بوده؟ هیچ. حتی یک کمک مالی از این طریق هم دریافت نشده. و این، نه بهدلیل بیتفاوتی مردم به آینده فرزندانشان، بلکه بهدلیل واقعیت تلخیست که همه با آن دستوپنجه نرم میکنند: مردم خود گرفتارتر از آن هستند که بتوانند حتی اندک حمایتی داشته باشند.
۵- پارێزەر را دریابیم، پیش از آنکه خیلی دیر شود ما نمیخواهیم از مردم چیزی بگیریم که ندارند. اما شاید بتوان با کمترینها، قدمی برداشت. شاید صد هزار تومان از هر نفر، شاید حمایت در فضای مجازی، شاید جلب توجه یک کسبوکار محلی، شاید گفتوگو با مسئولان، یا حتی فقط رساندن صدای پاریزهر به گوش کسانی که هنوز میتوانند کاری بکنند. این فقط یک التماس برای نجات یک باشگاه مردمی نیست، این فریاد درد نسلیست که آیندهاش را در میدان ورزش میبیند، اما زمین بازیاش دارد زیر پایش خالی میشود. اگر پارێزەر بماند، هزار امید هم باقی خواهد ماند. اگر پاریزهر برود، این فقط یک باخت ورزشی نیست. این یک شکست فرهنگی و اجتماعیست! شکستی که هیچگاه جبران نمی شود! مردم فهمیم کوردستان هنوز دیر نیست…!
کاوه اسدی- وکیل دادگستری




