
بیش از ۲۰ سال است این قلم فریاد میزند که روند خیانت و جنایت در کردستانات دارد به سمت سازمانیافتگی و فتح تمام لایههای نظام قدرت و به چالش کشیدن مشروعیت قانون و مقبولیت حکومت میرود، مقالات «مفسدین در کردستان احساس امنیت میکنند»، «مبارزه با فساد شرط بقای حاکمیت»، «حرکت فساد به سمت فتح قلههای قدرت» و«مافیا قدرتمند است، حاکم بیانگیزه یا قانون ضعیف» را با هدف بیدار کردن خفتگان مدعی توسعه، عدالت و دموکراسی نوشتم اما تنها نتیجه آن به دشمنتراشی برای خود و متهم شدن به سیاهنمائی، تشویش اذهان عمومی مافیا ختم شد.
در حالی که هدف اصلی بیدار کردن هسته مرکزی حکومت، وکلای مردم در مجلس، نمایندگان شوراهای شهر و روستا، نهادهای مدنی، افراد مدعی مبارزه با فساد و ناعدالتی و فعالان رسانههای بود اما دیدم که نهادهای حاکمیتی به ۲ دسته تقسیم شده یکی نمیخواهد خطرات روبرو شدن با مافیا را قبول کند و یکی هم همگام با مافیاست. بیشتر نمایندگان مجلس هم بیتفاوت در برابر غارت منابع و سایرین هم ردای دلال مافیا را بر تن کردند و در این چند سال فقط محمدرسول شیخیزاده بود که نه تسلیم تهدید شد و نه خود را به پول چند هزار میلیارد تومانی پیشنهاد شده فروخت. اکثریت حضرات شوراهای شهر و روستا هم به علت عدم آگاهی و برنده شدن در انتخابات غیر رقابتی و مهندسی شده نه جرات اعتراض دارند و نه شهامت استعفا، از اقلیت آنها هم کاری به جز به خطر انداختن جان، مال و آبروی خویش کاری برنمیآید. غالب نهادهای مدنی هم (به علل غیر قابل بیان در این نوشته) یا به اقدامات نمایشی بیحاصل قناعت میکنند یا تمام تلاش خود را برای جذب نظر مافیا و گرفتن دستمزد بیتفاوتی به کار میبرند اقلیت آنها هم که باید با درد و رنج ناشی از عملکرد اکثریت بسازد و بسوزد.
اما از همه زجرآورتر سقوط اخلاق حرفهای نظام رسانه و تبدیل این حوزه هم به ۳ دسته دلال مافیا، ساکتین و مبارزان حاشیهنشن است. سالها بود که حاکمان ارشد وجود فساد را تائید اما سازمانیافتگی و اقتدار حکومتی آنها را رد میکردند و اکنون هم بر این باورند و ما حوزه معادن و واگذاری پروژههای عمرانی بزرگ کردستان را سند اثبات بیتفاوتی نهادهای نظارتی و قضائی در برابر مافیا را سند اثبات اقتدار آنها قرار میدهیم.
گویا منابع کردستان چنان زیاد است که هم میتوان با آن همه را راضی کرد و هم با آن مخالفان با شرف را با قتل یا انزوا از میدان به در کرد. سالها قبل خبر خوش کشف معادن غنی طلا در قروه، سقز، مریوان و بیجار همه را خوشحال کرد زیرا بر این باور بودند که حکومت آن را تبدیل به اشتغال، ثروت و رفاه عمومی خواهد کرد و کوردها بعد از ۴۰ سال وعده بیسرانجام سوار بر اسب مراد شده و پاداش بیش از ۵ هزار سال خدمت به ایرانزمین را از حاکمیت میگیرند. اما طلا بلای جان کورد و کردستان شد و پای باندهای مافیایی قدرتمند را به دیارشان باز کرد و سالهاست با فراغت احوال دست به غارت منابع، بردهداری، تخریب منابع طبیعی و آلودگی محیط زیست میزدند به طوری که امروزه شاهد افزایش بیماریهای پوستی، سرطان و تولد کوردکان ناقصالخلقه در کردستان هستیم زیرا این ثروتاندوزان به جای استفاده از روشهای نوین استخراج و ذوب از روشهای منسوخ ارزان قیمت استفاده کرده و جوانان بومی را در بخشهای خطرناک معادن به کار میگیرند.
علاوه بر این تمام گردشهای مالی خود را در بانکهای خارج از کردستان انجام میدهند تا هم از مزایای اهدائی آن استفاده کنند و هم کوردها متوجه آمار و ارقام گردش مالی آنان نگردند، این خیانت دیگر این باندها به کورد و کردستانات است زیرا بانکهای این استانها با کمبود شدید منابع تسهیلاتی روبرو بوده و بسیاری از طرحهای اقتصادی برای دریافت وام باید سالها در انتظار بمانند. این روزها اخبار و مستندات حکایت از انتقال درآمدهای کلان به قطر، ترکیه و قبرس دارد و شدت این موضوع چنان بالاست که داد، بیداد و فریاد دکتر رسول شیخیزاده نماینده قروه و دهگلان را چنان بلند کرد که توانست تمام دنیا را بیدار کند اما صدایش به گوش هسته مرکزی نظام قدرت، مدعیان عدالتخواهی، رسانهها و نهادهای مدنی داخلی نرسید. جنایات مافیا و سکوت حکومت در برابر آنها چنان سبب آسیبدیدگی مشروعیت قانون، مقبولیت حکومت و محبوبیت متولیان اداره کشور شده که مردم از همراهی با دولت در دورانهای بحرانی از قبیل ناترازی انرژی و آب خودداری کرده و با ایجاد اولین فرصت به اعتراضات خیابانی و اعتصابات بازار میپیوندند که اگر این روند جدی گرفته نشود موجب آنی میشود که از بیانش میگذرم.
صدیق مینایی




