اجتماعیاسلاید

دیدار مردم کردستان با رئیس‌جمهور نمایشی کنترل‌شده و از پیش نوشته‌شده

احساس ناکارآمدی و گسست میان دولت و مردم

“دەنگانا”/ سفر اخیر رئیس‌جمهور به کردستان، بار دیگر نگاه‌ها را متوجه استانی کرد که سال‌هاست میان وعده‌های توسعه و واقعیت‌های تلخ محرومیت گرفتار مانده است. در این میان، سه روایت از این سفر، تصویری چندلایه از وضعیت امروز کردستان به‌ویژه سنندج ارائه می‌دهد: روایت رسمی از زبان نماینده ولی‌فقیه، روایت انتقادی و در عین حال مصلحانه از سوی یکی از مدیران سیاسی استان، و در نهایت روایت تلخ و صریح یک فعال مدنی که از «نمایشی بودن» جلسات گلایه دارد. این سه صدا در ظاهر متفاوت‌اند، اما در عمق خود، به یک حقیقت مشترک اشاره می‌کنند: کردستان هنوز در جست‌وجوی صدای واقعی مردم خویش است.

آنچه در سخنان حجت‌الاسلام پورذهبی برجسته بود، تأکید بر توسعه علمی، فرهنگی و حمایت از نخبگان و ورزشکاران استان است. بی‌تردید چنین دغدغه‌هایی درست و ضروری‌اند، اما آنچه در میان این عبارات گم می‌شود، فقدان مشارکت مردم و تشکل‌های مدنی در تصمیم‌سازی‌ها است. توسعه، با بخشنامه و بودجه‌های دولتی محقق نمی‌شود؛ بلکه نیازمند پیوند اراده‌های مردمی و نهادهای مدنی با ساختار رسمی است. کردستان تا زمانی که «موضوع توسعه» باشد و نه «عامل توسعه»، از این چرخه وابستگی بیرون نخواهد آمد.

در سوی دیگر، سخنان غریب سجادی، فرماندار شهرستان سنندج و رئیس ستاد انتخاباتی رئیس‌جمهور در کردستان، نشان می‌دهد که حتی در درون ساختار رسمی نیز احساس ناکارآمدی و گسست میان دولت و مردم به‌وضوح وجود دارد. او با صراحت از مدیرانی سخن گفت که «وفاق» را با «توزیع قدرت» اشتباه گرفته‌اند و از وعده‌های به‌جا مانده و از میان رفتن اعتماد عمومی هشدار داد. اشاره‌اش به شاخص‌های توسعه‌ای، از جمله سهم ناچیز زمین‌های آبی، ضعف زیرساخت‌ها و نرخ پایین درآمد سرانه، یادآور واقعیتی است که مردم کردستان سال‌هاست لمسش می‌کنند: توسعه‌ای ناتمام، نامتوازن و بدون مشارکت مردمی.

اما شاید صریح‌ترین و دردناک‌ترین روایت را باید در یادداشت اسعد غفوری، فعال مدنی و فرهنگی سنندج دید؛ جایی که او از جلسه‌ای می‌گوید که قرار بود «دیدار رئیس‌جمهور با نخبگان و فعالان اجتماعی» باشد، اما به تعبیر خودش به «نمایشی کنترل‌شده و از پیش نوشته‌شده» بدل شد. وقتی فعالان مدنی به حاشیه رانده می‌شوند و سخن گفتن از دردهای واقعی جامعه با مخالفت مواجه می‌شود، در حقیقت جامعه از «فرصت گفت‌وگو» محروم می‌ماند و جامعه‌ای که گفت‌وگو در آن خاموش شود، در معرض بی‌اعتمادی، انفعال و فروپاشی سرمایه اجتماعی قرار می‌گیرد.

کردستان، بیش از هر چیز، به احیای جامعه مدنی مستقل و قدرتمند نیاز دارد؛ نهادهایی که میان مردم و دولت پل بزنند، و بتوانند صدای کارگران، معلمان، کشاورزان، زنان و جوانان را به سطوح تصمیم‌گیری برسانند. تشکل‌های صنفی و مدنی در کردستان، از انجمن معلمان گرفته تا فعالان محیط زیست و گروه‌های مردم‌نهاد فرهنگی، نه تهدیدند و نه رقیب دولت؛ بلکه تنها فرصت واقعی برای جبران فاصله میان وعده و واقعیت‌اند. تجربه‌ی جهانی توسعه نشان داده است که بدون نهادهای غیردولتی پویا، هیچ برنامه‌ای—even با بودجه‌های کلان—پایدار نمی‌ماند.

سنندج امروز به جای سالن‌های تشریفاتی، به «مجالس گفت‌وگوی واقعی» نیاز دارد؛ به میزهایی که در آن کشاورز، کارگر، استاد دانشگاه و فعال مدنی بتوانند آزادانه از نیازهای خود بگویند. محرومیت کردستان تنها اقتصادی نیست؛ بلکه ناشی از انحصار گفت‌وگو و بی‌اعتمادی به توان مردم است. تا زمانی که دولت‌ها به تشکل‌های مدنی به چشم «زینت جلسات» می‌نگرند، نه از عدالت خبری خواهد بود و نه از توسعه متوازن. سفر رئیس‌جمهور به کردستان می‌توانست نقطه‌ی آغاز گفت‌وگویی صادقانه میان دولت و جامعه مدنی باشد، اما متأسفانه باز هم تکرار همان الگوی همیشگی بود:  سخن گفتن از مردم، بدون حضور واقعی آنان، کردستان برای عبور از چرخه فقر، بیکاری و مهاجرت، بیش از هر زمان دیگر به بازگشت اعتماد، مشارکت و شفافیت نیاز دارد. توسعه‌ی کردستان نه در اتاق‌های بسته اداری، که در میدان عمل و در صدای آزاد جامعه مدنی شکل خواهد گرفت- صدایی که اگر باز هم شنیده نشود، شاید دیگر مجالی برای شنیدن باقی نماند.

سیروس ثنایی-سنندج

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا